مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها
روزها خـورشید را در آسـمان انداخته چـادرش را بر سـر کـل جهـان انداخته حرز بازوبند حیدر بوده پس با این حساب چارچوب قـلعه را با یک تکان انداخته چونکه ناموس خودش بوده خداوند غیور نام کـوثـر را ازین رو از اذان انداخـته رشتههای چادر زهراست یا اینکه خدا؟ سمت ما از بام عـرشش نردبان انداخته مُهر تایید ست و بعد از هر نماز ما خدا ذکـر تـسبـیـحات او را بر زبـان انداخته تا که تنها زائر زهـرا خودش باشد فقط پس مزارش را خدا در لامکان انداخته |